مرگ کورش در سال سیام سلطنت او در حدود سال 529 پیش از میلاد اتفاق افتادهاست. روایات مختلفی درباره مرگ کوروش وجود دارد.
هرودوت مینویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر مینماید نقل میکنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) قومی از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت میپرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانهای بود که لشکریان کوروش باید از آن عبور میکردند.
هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، (تومیریس) ملکه سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشکریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دایی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد.
کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. نخست عدهای از جنگاوران ماساگتها به رهبری سپارگاپیس فرزند ملکه، به دستهای از سربازان لشکر کوروش که از بقیه جدا افتادهبودند، حمله کرده و همه را به خاک هلاکت انداختند. بعد از آن پیروزی آنها بر سفره طعام بازمانده از لشکر کوروش نشسته و با اشتیاق فراوان آنقدر خوردند و نوشیدند که مست و بیهوش شدند.
پارسیان در این هنگام وقت را غنیمت شمرده بر سر آنها ریختند و سپارگاپیس را اسیر کردند. سپارگاپیس وقتی به هوش آمد و خود را اسیر دید، از کوروش استدعا کرد که غل و زنجیر از او بردارند. کوروش این تقاضا را اجابت کرد. وقتی دستان او آزاد شد، از شدت ننگ و عار خود را درجا کشت. بعد از جنگی بین دو سپاه درگرفت که از جهات شدت و خشونت در میان سایر اقوام سابقه نداشت و عاقبت ماساگتها غلبه کردند و خود کوروش نیز کشتهشد.
بروسوس (مورخ کلدانی) در 280 پیش از میلاد آوردهاست که کوروش در جنگ با طوائف داهه (دها، یکی از عشایر سکایی) کشته شدهاست. از قول کتزیاس پزشک دربار هخامنشی آمدهاست که کوروش در اثر جراحاتی که در جنگ با دربیکها به او وارد آمدهبود، کشته شدهاست. آنها فیلهایشان را رها کردند، اسب کوروش رم کرده و کوروش بر زمین افتاد. یکی از سربازان هندی که با دربیکها متحد بودند، زوبینی به ران او انداختهاست و کوروش را به خیمهاش بردند و او در اثر این زخم بعد از سه روز درگذشتهاست.
اینکه هر سه قوم یاد شده، در بالا از طوایف سکاها بودهاند، نشان میدهد که آخرین جنگهای کوروش با طوایف سکاها بودهاست اما بعید به نظر میرسد که وی در این جنگها کشته شدهباشد. مخصوصاً در روایت هرودوت بسیار بعید میرسد که باقیمانده سپاه شکست خورده توانسته باشند، جسد بدون سر او را برای دفن به پاسارگاد بیاورند. بر طبق روایتهای گزنفون و استرابون این جنگها به کشته شدن کوروش منجر نشدهاست و وی به مرگ طبیعی وفات یافتهاست. در هر حال راجع به پایان کارش، هیچ روایتی را از روی قطع بر روایت دیگر، نمیتوان ترجیح داد.
دندمایو می گوید که اگرچه حقیقت دقیق مرگ کوروش را نمی دانیم، اما مشخص است که او در پاسارگارد دفن شده است .این حقیقت ممکن است که گفته های هرودوت را دروغ جلوه دهد اما ممکن است که جنازه کوروش از دشمن پس گرفته شده و به پایتخت آورده شده است . کتسیاس می گوید که کمبوجیه باگاپاتس را همراه جسد کوروش به مراسم دفن فرستاده است
آرامگاه پاسارگاد ساختمانی است با 6 ردیف پله از بلوک های ماسه سنگی و سقفی که آرایش 3 گوش دارد؛ ورودی آن باریک و کوتاه است .آریان و استرابو توصیف های خودشان از مقبره را بر اساس گزارش های همراهان اسکندر بزرگ که شخصاً از مقبره دیدن کرده بود نوشته اند . این گزارش ها شامل تابوت زرین کوروش، کاناپه پوشیده شده از چرم صورتی رنگ همراه با لباس ها، بازوبند ها، خنجرها، سایر چیزهایی که در آنجا بودند شده است . این وسایل، زمانی که اسکندر برای بار دوم از مقبره دیدن کرد، غارت شدند . از زمان صدر اسلام آرامگاه کوروش به عنوان مقبره مادر سلیمان (مشهد مادر سلیمان) شناخته شده است.
استرابون جغرافیدان معروف مینویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شدهبود:
ای رهگذر! من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیاد گذاشتم و فرمانروای آسیا بودم. بر این گور رشک مبر
برگرفته از ویکی پدیا
زاد روز زرتشت خجسته باد
خداحافظ
عکسهای شهر تاریخی استخر
شهر باستانی استخر
سنگهای تخت جمشید
نام و نسبت زمانی ماههای سال در تقویمهای مختلف
واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
امپراطوری هخامنشی
کتابخانه تخت جمشید
کوروش بزرگ
فونت خط میخی
پادشاهان هخامنشی
تخت جمشید،معجزه هنر پارسیان
[عناوین آرشیوشده]